خاطرات من
طلوع خورشید
پس از شبى به درازاى قرنها تباهى و ستم، شرک و ظلمت، کفر و ظلالت، مرغ خوشخوان سحرى با نوایش نوید دمیدن سپیده را مى داد. طاق کسرى فروریخت. آتشکده فارس خاموش شد و سروش غیب با آواى بلند نشانه ها مى خواند شاید که خفتگان از خواب گران برخیزند. ناگهان خورشید درخشید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) به دنیا آمد، تا بنیاد کفر و شرک را براندازد و نور ایمان و توحید را در دلها بیفروزد. وى دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت، و به دوران جوانى قدم نهاد. اما او بسان دیگران نبود، چون گوهرى درخشندگى اش چشمها را خیره کرده بود. از همان کودکى کارهایش شگفت آور بود. پاکى و امانت داریش بر همه آشکار گردید. از اینرو همه به او «امین» لقب دادند. کاهنان و دانشمندان انگشت شمار اهل کتاب، بر اساس نشانه هاى بیان شده از انبیاء گذشته نور پیامبرى را در سیمایش فروزان دیدند. و از آینده اش خبر دادند
ازدواج خدیجه با پیامبر
«خدیجه» دختر «خویلد» زن زیرک و داناى قریش مى دید و مى شنید که «امین» همان است که پیامبران رسالتش را بشارت داده اند. با وجود ثروت فراوان، شیفته حقیقت و عاشق معنویت بود. از این رو در تلاش برآمد تا «امین» را بیازماید. سرمایه انبوهى در اختیار او گذارد و او روانه یک سفر تجارى شد. از این سفر بهترین سود نصیب خدیجه شد. «میسره» غلام خدیجه از راستى و درستى «محمد» (ص) در طول سفر حکایتها داشت. میسره براى خدیجه تعریف کرد که راهبى در شهر «بصرى» به من گفت: این مرد همان پیامبرى است که پیامبران ظهورش را نوید داده اند
روزى دیگر با مردى اختلاف پیدا کردند. آن مرد از محمد (صلى الله علیه و آله) خواست تا به بتهاى «لات» و «عزى» سوگند یاد کند ولى امین پاسخ داد هیچ چیز در نظر من از بتها نفرت انگیزتر نیست.
خدیجه حقیقت را دریافت و به محمد (صلى الله علیه و آله) پیشنهاد ازدواج داد. آن حضرت که عشق به معنویت و فضائل اخلاقى را در وجود خدیجه یافته بود، با این ازدواج موافقت نمود. در آن هنگام حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) 25 ساله بود. 15 سال بعد (در سن 40 سالگى) بگاهى که حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) در غار حرا به راز و نیاز مشغول بود فرشته وحى بر او نازل شد و آن حضرت به پیامبرى مبعوث گشت.
نخستین فردى که به پیامبر (ص) ایمان آورد على (علیه السلام) بود که در خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله) مى زیست [پیامبر (ص) فرمود: «هذا اول من امن بى و صدقنى و صلى معى» و نخستین زن، خدیجه بود.
نسیم جان فزاى «وحى» وزیدن گرفته بود و در زیر بارش «نور» و حضور «رسول» با نغمه توحید زیباترین آهنگ هستى سروده مى شد. اسلام در حال شکل گرفتن بود و کفر در حال زوال. جدالها آغاز گردید و شکنجه گاههاى سران مشرک برپا شد.
تولد فاطمه
روزى جبرئیل بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: «خداى بزرگ، بر تو سلام فرستاده و امر فرمود که چهل شبانه روز از خدیجه دورى کنى و به عبادت مشغول باشى.» پیامبر (صلى الله علیه و آله) از آن روز به خانه نرفت و چهل شب تا صبح به عبادت مشغول بود و روزها روزه داشت. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) عمار را نزد خدیجه فرستاد و پیام داد: «به خانه نیامدنم به خاطر ستیز با تو نیست؛ تو همچنان نزد من گرامى و عزیز هستى. خداوند به من چنین امر فرموده و من از فرمان پروردگار اطاعت مى کنم. و او به مصالح داناترست. خدیجه اى بانوى بزرگوار! خداوند هر روز چندین بار به وجود تو بر فرشتگان مى بالد. اینک شبها در خانه را ببند و در بستر آرام گیر و در انتظار فرمان پروردگار جهان باش. که من این مدت را در خانه فاطمه بنت اسد [فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب و مادر على علیه السلام بود وى زن عموى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بحساب مى آمد و از سن هشت سالگى حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) در حکم مادرى مهربان براى وى بود.] بسر خواهم آورد.
خدیجه به دستور پیامبر (ص) عمل کرد ولى از اندوه تنهایى و فراق پیامبر (ص) مى گریست. چهل روز گذشت. پیک وحى فرود آمد در حالى که غذایى با خود از بهشت آورده بود. به فرمان خداوند پیامبر (صلى الله علیه و آله) با آن غذاى پاک بهشتى افطار کرد و شبانه روانه خانه شد، و همان شب نطفه پاک فاطمه (علیهاالسلام) منعقد گردید.
تکوین نطفه فاطمه (علیهاالسلام) از غذا یا میوه بهشتى در بین شیعه و سنى امرى مشهور است. که در روایات آن میوه به، سیب، گلابى و... ذکر شده است. علل الشرایع ص 72 تاریخ بغداد ج 5 ص 87- ذخائر العقبى ص 44 در اغلب این روایات تکوین نطفه فاطمه (ع)، از میوه اى بهشتى که در شب معراج رسول خدا (ص) از آن خورده ذکر شده بنابراین اگر بین این روایات و روایت پیشین را که نطفه فاطمه (ع) پس از چهل شب عبادت و چهل روز، روزه دارى منعقد شد جمع کنیم چنین نتیجه مى گیریم که چه بسا در همان شب چهلم از عزلت، رسول خدا (ص) به معراج رفته و در بازگشت به منزل خدیجه نطفه فاطمه (ع) منعقد گردیده است. و خدا داناتر است. .
دوران باردارى سپرى شد. هنگام ولادت فاطمه (علیهاالسلام) فرارسید. خدیجه از درد زایمان به خود مى پیچید، به سراغ زنان قریش فرستاد تا به یارى اش آیند.
بجاى یارى به او پیام دادند: تو که سخن ما را نشنیدى، و نصیحت ما را نپذیرفتى و با یتیمى تهیدست ازدواج کردى چگونه یاریت کنیم؟
از یارى آنان مأیوس شد و به یارى خداوند چشم دوخت، که در ناامیدى بسى امید است. امدادهاى غیبى فرارسید. زنانى از آسمان و حوریانى از بهشت به یاریش شتافتند و زهراى عزیز پا به عرصه گیتى نهاد.
مکان تولد
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى گفتند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى الله علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند.
ابراهیم رفعت پاشا در کتاب مراة الحرمین با رسم نقشه اى محل تولد فاطمه (علیهاالسلام) را مشخص مى کند.
با کمال تاسف با روى کار آمدن فرقه وهابیت و حاکمیت جابرانه آنها بر حرمین شریفین نه تنها به احیاء و ترویج اینگونه بناهاى ارزشمند توجهى نشد، بلکه وهابیان از همان روزهاى اول سلطه شان سعى در محو و ویران کردن آثار ارزنده تاریخ اسلام داشته اند
Design By : Pichak |